فصل هشتم: وحدت اسلامی | ۲
اسلام دربارهی ازدواج سفارش کرده و فرموده:
در نظر خدا دو رکعت نمازی که متأهل میگزارد از هفتاد رکعت نمازی که مجرد به جای میآورد برتر است.[1]
و فرموده:
شرورترین افراد امت من افراد مجرد هستند.[2]
یکی از فلسفههای ازدواج[3] این است که به واسطهی آن دو طایفه با هم متحد میشوند و از هم حمایت میکنند. علاوه بر اتحاد دو نفر با تشکیل خانواده، زندگی واحد تشکیل میشود. لذا شرع مقدس میفرماید بهتر است انسان حتی المقدور با بیگانه وصلت کند. چه بسا اقوامی که با هم دشمن هستند یا ارتباط ندارند، ولی با این وصلت آسمانی، با هم برادر و مرتبط میشوند. البته این فلسفه، افزون بر تکثیر نسل و جلوگیری از مفاسد است.
از جمله دستورهای دیگر دین؛ برپایی نماز جماعت است. در شرع اسلام بسیار تأکید شده که جماعتی از مسلمانان در مسجدی اجتماع کرده، امامی از خودشان برگُزیده و نماز بخوانند. با هم تکبیر بگویند، رکوع بروند، سجده کنند و سلام دهند. فلسفهی این کار یکی تمرین بر متابعت از یکدیگر و اتحاد است و دیگری اینکه مسلمانان از احوال هم مطّلع شوند. اگر از آنها کسی مریض باشد عیادتش نمایند. اگر گرفتار باشد رفع نمایند و این عمل را روزی پنج بار انجام دهند. در حقیقت در هر 24 ساعت مسلمانان در یک شهر یا قصبه یا روستا پنج بار با هم تشکیل جلسه میدهند. در حدیثی آمده است:
هر کس از روی بی اعتنایی در نماز جماعت شرکت نکند، گویی نماز به جا نیاورده است.[4]
جماعت؛ یعنی اجتماع و گردآمدن عدهای نزد هم. در روایت وارد شده است که: یک نماز به جماعت، افضل از 25 نماز فرادی است.
در روزهای جمعه، بین مسلمانان اتحادیهی مفصلتری تشکیل میشود و مردم هر شهری تماماً در یک مکان و اتحادیه اجتماع مینمایند و حتی از دو فرسخی حاضر میشوند. و با آن کیفیت معیّن، عبادت خدا را به جا آورده، امام و مأموم با لباسهای زیبا و معطر، امام خطبه بخواند و نخست حمد و ثنای الهی را بگوید و بعد مقداری قرآن بخواند. سپس خود و مردم را موعظه نماید. مأمومین هم گوش دهند و بعد از آن مشغول نماز شوند و از امام، متابعت کنند. اگر ملاحظه کنید خواهید دید این اجتماع چقدر با عظمت است که صدهزار یا سیصدهزار و بلکه گاهی یک میلیون مسلمان در یک مکان، همه با هم به یک امام اقتدا کرده و همه متحداً به رکوع و در یک آن به سجده بروند. این امر در دل دشمن ایجاد رعب و وحشتِ بسیار مینماید و چقدر با عظمت و با ابّهت است. بعد از نماز هم اگر مشورتی دارند بنمایند و از احوال هم با خبر شوند. این اتحادیهی عظیم هر هفته یک بار تشکیل میشود. همچنین هر عیدی از اعیاد مسلمانان، مردم جمع میشوند یا به صحرا میروند و به همان کیفیت نماز میخوانند.
اتحادیهای فوقالعاده هم هنگام خسوف (ماه گرفتگی)، کسوف (خورشید گرفتگی)، زلزله یا حوادث غیرعادی که بیشترِ مَردم بترسند، تشکیل میشود.[5]
اینها همه اتحادیههای محله، شهر یا قصبه بود. اما در هر سال هم یک اتحادیهی جهانی نیز تشکیل میشود تا تمام شهرها و ممالک اسلامی از هم با خبر شوند. محلّ تشکیل این کنفرانس، حرم خدا و کعبه است. بر هر یک از مردم که استطاعت داشته باشد، واجب است در این اتحادیه شرکت کند و اعمال حج را به جا بیاورد، تا اگر دستور یا مشورت تازهای هست عملی شود و همه از احوال ممالک با خبر شده در مراجعت به برادران خود خبر دهند. واقعاً در کدام قوانین و ممالک این اندازه اتحادیه و کنفرانس عمومی تشکیل میشود؟ اگر مسلمانان به اینها عمل میکردند، چقدر زیبا بود و چه فوایدی که بر آن مرتب بود. اما متأسفانه ما یا اصلاً به اینها عمل نمیکنیم، یا اگر هم عمل میکنیم، ظاهری بیش نیست و روح خود را از دست داده است. در نماز جماعت، عدهی معدودی میآیند که روحهای آنها نیز عمدتاً پراکنده است.[6]
وَلَمّا جاءَ عِیسی بِالبَیِّناتِ قالَ قَدْ جِئْتُکُمْ بِالحِکْمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ فَاتَّقُوا اللهَ وَأَطِیعُونِ * إِنَّ اللهَ هُوَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ * فَاخْتَلَفَ الأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیلٌ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ یَوْمٍ أَلِیمٍ؛[7]
و هنگامی که عیسی ادلهی روشن [برای آنها] آورد گفت: «من برای شما حکمت آوردهام، و آمدهام تا برخی از آنچه را در آن اختلاف دارید روشن کنم. پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید. خداوند پروردگار من و پروردگار شماست [تنها] او را پرستش کنید که راه راست همین است! ولی گروههایی از میان آنها [دربارهی مسیح] اختلاف کردند [و بعضی او را خدا پنداشتند]. وای بر کسانی که ستم کردند از عذاب روزی دردناک.
احتیاجات انسان از همهی موجودات بیشتر است؛ در حالی که قوّه و قدرتش محدود و ناقص است. آدمی، بخشی از نیازهای خویش را بهتنهایی میتواند تأمین کند، ولی در بیشتر موارد محتاج به دیگران است. حیوانات وحشی میتوانند بهتنهایی زندگی کنند و جلوی دشمنانشان بایستند و وسایل زندگی را تهیه نمایند، اما انسان اینطور نیست؛ در حالی که دشمن نیز زیاد دارد؛ به گونهای که خود بعضی افراد دشمن بعضی دیگر هستند و اگر بتوانند بقیه را نابود میسازند. هر کدام قویتر باشند، ضعیفتر را پایمال میکنند. اگر ملتی متفرق باشند، اندکی از احتیاجاتشان تأمین میشود، ولی در مقابل دشمن قویتر، زبون و عاجز خواهند بود. اما اگر قوّهها به هم پیوست، میتوانند کارهای خارقالعاده انجام دهند. یک نفر نمیتواند سنگی بزرگ را از جا حرکت دهد؛ اما ده نفر میتوانند. یک کارخانه را یک نفر نمیتواند به کار بیندازد؛ باید جماعتی باشند و هر یک کاری انجام دهد تا در نتیجه کارخانه به گردش بیفتد. پادشاهی هنگام مردن، پسران خود را جمع کرد. سپس چوبی به دست آنها داد و گفت: بشکنید. شکستند. دو تا پهلوی هم گذاشت شکستند، سه چوب را شکستند، دستهی چوبی به آنها داد و گفت: بشکنید. نتوانستند. گفت: شما هم مثل این چوبها هستید؛ اگر تنها باشید، هر کس میتواند بر شما غالب شود، ولی اگر متحد شوید، کسی بر شما، غالب نخواهد شد.
با مراجعه به تاریخ ملتهای گذشته در مییابیم که انقراض آنها به واسطهی بروز اختلافهای داخلی بوده است. مقارن ظهور اسلام، مشرکین در کمال اختلاف با هم میزیستند و همواره در کشمکش و جنگ بودند و همین اختلاف، به پیشرفت اسلام کمک کرد. همگی با پیامبر(ص) جنگیدند، ولی در عین حال با خود نیز اختلاف داشتند! در جنگ بدر،[8] «حکیم بن حزام» از «عتبه» خواست تا مردم را از جنگ باز دارد. عتبه گفت: اگر میتوانی، ابوجهل را باز دار. حکیم نزد ابوجهل آمد و پیغام عتبه را رساند. ابوجهل گفت: میترسد، چون پسر او نزد پیامبر است نمیخواهد جنگ کند. حکیم، سخنان ابوجهل را برای عتبه نقل کرد. ناگاه ابوجهل از عقب رسید. عتبه گفت: مرا تعقیب میکنی؟ معلوم خواهد شد که ترسو کیست. ابوجهل گفت: هان ای عتبه! این چه آشوب است که افکندهای؟ عتبه برآشفت، از اسب به زیر آمده، ابوجهل را از اسب پایین کشید و گفت: بیا با هم نبرد کنیم تا معلوم شود شجاع کیست و جبان کیست. بزرگان قریش پیش آمدند و آنها را از هم جدا کردند... آری، چون هدف غیر خدا بود، با هم اختلاف داشتند و خودشان با هم متحد نبودند. در نهایت نیز هر دو با جماعتی از قریش به دست علی بن ابیطالب کشته شدند. «آنها هرگز با شما به صورت گروهی نمیجنگند جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شَدید است، (اما در برابر شما ضعیف!) آنها را متحد میپنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است: این برای آن است که آنان قومی هستند که تعقل نمیکنند![9]
1- یکی از فلسفههای ازدواج چیست؟
2- ثواب یک نماز به جماعت چقدر است؟
[1]. «رکعتین یصلّیهما المتزوّج أفضل عندالله من سبعین رکعة یصلّیهما غیر متزّوج» (مجلسی، بحارالانوار، ج79، ص211).
[2]. «شرار امّتی عزّابها» (میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج14، ص155).
[3]. در کتاب ازدواج، موانع و راهحلها، اثری از همین قلم (چاپ بوستان کتاب) به اهمیت و ضرورت ازدواج پرداخته و ضمن وارسی تفصیلی موانع آن، راهحلهایی ارائه شده است.
[4]. «مَنْ ترکها رَغبةً عَنها وَ عَنْ جُماعة المُؤمنین مِنْ غَیر عِلةٍ فَلا صَلوةَ لَه» (شیخ صدوق، امالی، ص743).
[5]. وقتِ نماز آیات برای خسوف و کسوف، از زمانِ گرفتن تا وقتِ باز شدن است، ولی نمازهای دیگر را، هرگاه بخوانیم، اَدا محسوب میشود، نَه قضا (انجام عبادات در خارج از وقت مخصوص آنها)؛ برای آگاهی از کیفیت نماز آیات، ر. ک: ابراهیم امینی، همه باید بدانند، فصل ششم، ص 169 ـ 170.
[6]. در حالی که اصل در نماز، جماعت است!
[7]. زخرف، آیهی 63 ـ 65.
[8]. داستان جنگ بدر، در سورهی انفال، آیات 5 ـ 18 آمده است.
[9]. «لایُقاتِلُونَکُمْ جَمِیعاً إِلاّ فِی قُریً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَقُلُوبُهُمْ شَتّی ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ» (حشر، آیهی 14).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت